به گزارش سراج24؛ عملیات مسلم بن عقیل عملیات نیمهگسترده نظامی نیروهای مسلح ایران، در خلال جنگ ایران و عراق بود، که به فرماندهی مشترک ارتش و سپاه پاسداران، به مدت ۷ روز در منطقه سومار انجام شد.
این عملیات تحت فرماندهی قرارگاه نجف اشرف و با اهداف آزادسازی چندین ارتفاع مرزی، انهدام نیروهای ارتش عراق و تصرف ارتفاعات مشرف بر شهر مندلی، با همکاری تیپ محمد رسولالله سپاه پاسداران و تیپ ۵۵ هوابرد ارتش، در بامداد ۹ مهر ۱۳۶۱(شامگاه هشتم مهر) آغاز شد و علیرغم آماده باش کامل یگانهای عراقی، نیروهای ایرانی در کمترین زمان و با اصل غافلگیری، ۱۵۰ کیلومتر از خاک ایران را آزاد، حدود ۳۰ کیلومتر از خاک عراق را تصرف و تمامی اهداف مشخص شده در طرح عملیات را محقق کردند و در تاریخ ۱۵ مهر ۱۳۶۱ به این عملیات پایان دادند.
شهید سید قاسم خرم دره از فرماندهان بسیجی عملیات مسلم ابن عقیل در روز دهم مهر۱۳۶۱ به شهادت رسید و در تاریخ ۱۶مهر۱۳۶۱ در قطعه ۲۶ بهشت زهرا در میان سربازان شهیدش به خاک سپرده شد.
این شهید والامقام بیست و پنجم بهمن ۱۳۳۳، در شهرستان ری به دنیا آمد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دهم مهر ۱۳۶۱، با سمت تکتیرانداز در سومار توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به سر، شهید شد.
توصیه «شهید سیدقاسم خرم دره خلدی» به «همسرش»/ در راه حق و حقانیت قدم بردارید
بسم الله الرحمن الرحیم
زمرگ برادرانم مرا خاطری پریشان است*** گواه صادق من این دو چشم گریان است
برفتند برادران بسیجی بسوی روضه رضوان*** جائی که جوار رحمت بی انتهای یزدان است
نثار هدف و عقیده ام اگر جان دهم به سود*** براه اسلام هزار جان دادن وظیفه انسان است
منافق نادان مباش غافل و مغرور در این دنیا *** هر آنکه هست به این جهان همان دو روزه مهمان است
برفتند برادران سپاه و بسیج لیک خاطرشان *** هماره جای گزمن در قلوب یاران است
از طرف سید قاسم خرم دره جوان توبه کار در راه اسلام
« قال رسول الله »
ما من شیی ء احب الی الله من مثاب نائب *** چیزی نزد خداوند محبوبتر از جوان توبه کار نیست
مادر با شرمندگی خدمتت سلام کرده و دستت را می بوسم مادر من آنچه که می خواهم بگویم نمی توانم به روی کاغذ بیاورم ولی دو خواهش از شما دارم اول اینکه مرا عفو نمایی و دوم آنکه اگر من به آرزوی خود رسیدم تو ناراحت نشوی و هرگز برای من اشک نریزی بلکه بسیار هم خوشحال باش مادر تو خود میدانی که من راهم را در کمال روشنی و با کمال صداقت و از روی عشق و علاقه ای بی حساب انتخاب کرده ام.
چون دنیای بی ارزشی که ما برای امتحان چند روزی در آن میهمان هستیم ارزش دل بستن و عشق ورزیدن به آن را ندارد پس چرا ما عشق به کسی که ما را آفریده نورزیم و از او اطاعت نکنیم ما که از یک افسر یا پاسبان می ترسیدیم هرگز از خدای خود خبری نداشتیم مادر این مردم یا ماها فکر نمی کنیم که چیزی به جز نیکی از این دنیا نمی جویم.
پس چرا به فکر مال اندوزی و ذخائری باشیم که اصلاً در آن عالم اصل زندگی به درد ما نمی خورد مادر ما یا من که میدانم میمیرم و یا میمیریم پس چرا در راه حق و حقانیت نمیرم و یا نمیریم مادر من دلم نمی خواهد که مانند بیچارگان در گوشه ای کز کرده و بمیرم بلکه می خواهم راه جد ساداتم را در پیش گرفته و مرگ را چنان در برگیرم که فریادش بلند شود.
یا رب غیر از تو مرا یار و امید دگری نیست*** این جسم به جز درگه تو محتاج کسی نیست
تا جان به بدن دارم در راه تو جنگم*** جان دادن در خانه و بستر که برایم هنری نیست
چون دادم رضا به داده حق*** نامم به جهان همیشه ماند
باشم به دین و عقیده ثابت*** چون روز حیات من سر آمد
نقش بسته دلم به نور توحید*** بر نور شد دلم از مهر احمد
خوش به آن شهید که برادرم رفت*** من هم بروم بسوی آل محمد
روح مطهرش شاد و راهش پر رهرو